استیون هاوکینگ
 
بفرمایید دانلود
دانلود هر چیزی که بخواهی دنیای دانلود
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش امدید این وبلاگ برای فارسی زبانان که گاهی سری به اینترنت میزنند هست . مهم نیست که همیشه میای یا الان اتفاقی اومدی و دیگه ام نمیای ، مهم اینه .خوشحالم که وبلاگ من اومدی من بچه ی .....هستم اگه نمی ترسی باید بگم که من خون آشامم ، البته نه از اون مدل تو فیلما ، عاشق خون دخترام . همه ی دوستای دخترم انگشت هاشون زخمه.تا بعدا
آخرین مطالب
نويسندگان
جمعه 11 آذر 1390برچسب:مقاله ها اشخاص, :: 11:34 ::  نويسنده : hidden

استیون هاوکینگ

استیون ویلیام هاوکینگ (به انگلیسی: Stephen William Hawking) (زاده ۸ ژانویه ۱۹۴۲) یک فیزیکدان نظری و کیهان‌شناس بریتانیایی است که کارهای علمی اش سابقه‌ای بیش از چهل سال دارد. کتاب‌ها و همایش‌هایش او را به یک چهرهٔ محبوب تبدیل کرده است. در حال حاضر، او عضو جامعهٔ سلطنتی هنر، یک عضو ثابت جامعهٔ اسقفان دانشمند، و در سال ۲۰۰۹ میلادی دریافت کننده‌ مدال آزادی ریاست جمهوری امریکا است.

هاوکینگ برای سی سال پرفسور لوکازیون ریاضیات در دانشگاه کمبریج بود، از سال ۱۹۷۹ میلادی تا یکم اکتبر ۲۰۰۹. او به خاطر کاری‌های که در زمینهٔ کیهان‌شناسی و جاذبه کوانتوم انجام داده است، به ویژه در زمینهٔ سیاه چاله شناخته شده است. او همچنین موفقیتی در کار کردن بر روی موضوعات مشهور به ویژه با بیان کردن نظریه‌های خودش کسب کرد، علاوه بر همه این‌ها کتاب او تاریخچه کوتاه زمان که با رکوردی ۲۳۷ هفته‌ای به عنوان پرفروش‌ترین کتاب در بریتانیا باقی ماند باعث شهرتش شد.

هاوکینگ مبتلا به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک است، وضعیتی که پس از سال‌ها، پیشرفت بیماری در بدنش او را به صورت یک فلج کامل درآورده است.

 

 

زمینه‌های پژوهشی

زمینهٔ پژوهشی اصلی وی کیهان‌شناسی و گرانش کوانتومی است. از مهم‌ترین دستاوردهای وی مقاله‌ای است که به رابطهٔ سیاه‌چاله‌ها و قانون‌های ترمودینامیک می‌پردازد. او نشان می‌دهد که سیاه‌چاله‌ها بعد از مدتی به وسیلهٔ زوج‌های ذرات مجازی که در افق رویداد (event horizon) آن تشکیل می‌شود، نابود می‌شوند که همین زوج ذرات پیشبینی می‌کند که سیاه چاله‌ها باید امواجی از خود تابش کنند، که امروزه این امواج به نام تابش هاوکینگ ( و گاهی تابش بِکستِین-هاوکینگ ) خوانده می‌شوند.

مقالهٔ مشترک استیون هاوکینگ و پنروز که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد و ثابت میکرد که اگر نسبیت عام درست باشد و جهان دارای آن مقدار ماده که مشاهده می‌کنیم باشد، باید تکینگی انفجار بزرگ در گذشته رخ داده باشد

او با کیپ ثورن درباره اینکه ماکیان ایکس یک سیاهچاله نیست یک شرط‌بندی علمی داشته‌است

[ویرایش] علمی

وی می‌گوید:

تفاوت میان گذشته و آینده از کجا ناشی میشود؟ قوانین علم میان گذشته و آینده تمایزی قایل نمی‌شود، بااین حال در زندگی عادی تفاوتی عظیم میان گذشته و آینده وجود دارد. ممکن است ببینید یک فنجان از روی میز به زمین بیفتد و تکه تکه شود اما هرگز شاهد آن نخواهید بود که فنجان تکه‌های خود را جمع کند و به بالا بپرد و بر روی میز برگردد. افزایش بی‌نظمی یا به اصطلاح آن آنتروپی چیزی است که گذشته را از آینده متمایز می‌کند و به زمان جهت میدهد. هاوکینگ زمانی عقیده داشت که گسترش جهان هستی متوقف و جهان دوباره جمع می‌شود. او بعدها گفت که اشتباه می‌کرده است.[۱]

ناتوانی جسمی

 

لحن این مقاله برای دانشنامهٔ ویکی‌پدیا نامناسب است.
لطفا کلمات ستایش‌گونه و غیر ادبی و عبارات غیردانشنامه‌ای موجود در این مقاله را بزدایید.

برای راهنمایی بیشتر صفحهٔ راهنمایی برای نوشتن مقاله‌های بهتر را ببینید.

شاید در بحث همین صفحه توضیحی دراین‌باره نوشته شده باشد.

 

 

در متن این مقاله از هیچ منبع و مأخذی نام برده نشده‌است.
شما می‌توانید با افزودن منابع برطبق اصول اثبات‌پذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع، به ویکی‌پدیا کمک کنید.
مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند‌ شد.

 

استیون هاوکینگ نشسته بر صندلی چرخدار مخصوص خود

استیون هاوکینگ در ژانویه ۱۹۶۳ و در آغاز بیست و یک سالگی، به دنبال احساس ناراحتی در عضله‌های دست و پا به بیمارستان مراجعه کرد. آزمایش‌هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد. این بیماری که به نام اسکلروز جانبی آمیوتروفیک یا ALS شناخته می‌شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می‌دهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می‌برد و با تضعیف ماهیچه‌ها فلج عمومی ایجاد می‌کند بطوریکه بمرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می‌شود. معمولاً مبتلایان به این بیماری بی‌درمان مدت زیادی زنده نمی‌مانند و این مدت برای استیون بین دو تا سه سال پیش‌بینی شده بود. پس از این اتفاق، استیون هاوکینگ دچار ناراحتی و افسردگی شد و همهٔ آرزوهای خود، مانند تحصیل در دورهٔ دکترا را از دست رفته می‌دید.

به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بی‌حرکت ماند. خودش بعدها تعریف کرده‌است که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شده‌است و او را برای اجرای حکم می‌برند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی می‌کشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری درمان‌ناپذیری مبتلااست لااقل درد نمی‌کشد. بعلاوه طبع لجوج و نقّاد اوکه هیچ چیز را به آسانی نمی‌پذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیش بینی پزشکان درست از کار در بیاید.

اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با ناامیدی و بدبینی داد آشناییش در همان ایام با دختری به نام (جین وایلد) بود که بعدها همسرش شد.

جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تأثیر هوش فوق‌العاده و شخصیت استثنایی استیون چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش می‌آمد و ساعتی را به گفتگوی با او می‌گذرانید. آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استیون تحصیلات دانشگاهی اش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین می‌بایست هرچه زودتر دکترای خود را بگیرد و کار مناسبی پیدا کند. و او طی دو سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد در حالیکه رشد بیماری را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه می‌رفت. ازدواجش با جین در سال ۱۹۶۵ صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیش بینی دو سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمی‌اندیشید.

پروفسور استیون هاوکینگ اکنون ۶۹ سال دارد.

 

استیون هاوکینگ بی‌وزنی را در پرواز در گرانش صفر تجربه می‌کند.

از اواخر دهه ۶۰ برای نقل مکان از صندلی چرخدار استفاده می‌کند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده‌است. با این دو انگشت او می‌تواند دکمه‌های رایانه بسیار پیشرفته‌ای را فشار دهد که اختصاصأ برای او ساخته‌اند و بجایش حرف می‌زند و رابطه اش را با دنیای خارج برقرار می‌کند زیرااستیون از سال ۱۹۸۵ قدرت گویایی خود را هم ازدست داده‌است.

در آن سال او پس از بازگشت از سفری به گرد جهان برای مدتی در ژنو بسر می‌برد که مرکز پژوهشهای هسته‌ای اروپاست و دانشمندان این مرکز جلسات مشاوره‌ای با او داشتند. یک شب که استیون هاوکینگ تا دیر وقت مشغول کار بود ناگهان راه نفس کشیدنش گرفت و صورتش کبود شد بیدرنگ او را به بیمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراری قرار دادند. معمو

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 48
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1