بفرمایید دانلود
دانلود هر چیزی که بخواهی دنیای دانلود
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش امدید این وبلاگ برای فارسی زبانان که گاهی سری به اینترنت میزنند هست . مهم نیست که همیشه میای یا الان اتفاقی اومدی و دیگه ام نمیای ، مهم اینه .خوشحالم که وبلاگ من اومدی من بچه ی .....هستم اگه نمی ترسی باید بگم که من خون آشامم ، البته نه از اون مدل تو فیلما ، عاشق خون دخترام . همه ی دوستای دخترم انگشت هاشون زخمه.تا بعدا
آخرین مطالب
نويسندگان
پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 16:14 ::  نويسنده : hidden

جملات طلایی

 

 

 

هیچ اندیشیده ای که کدامین اندیشه ات به تو تعلّق دارد؟

همه منشا دیگری دارند،عاریه ای اند.

یا دیگران این اندیشه ها را در تو انباشته اند،

و یا خود احمقانه آن را در خود انبار کرده ای

امّا هیچ کدام از آن تو نیستند.

از نو آغاز کن!

سنگ لوحی باش پاک،عاری از هر تعصّبی

آنگاه شاید دریابی که حقیقت چیست

ازحقیقتی که می یابی،حیرت می کنی!

در جایی مکتوب نبوده و به واژه در نمی آید.

هرگز به قلم راز نمی گشاید.

هرگز کسی آن را بر زبان نرانده و هرگز بر زبان کسی جاری نخواهد شد.

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 16:10 ::  نويسنده : hidden

هفت سین مخوف

سیرابی

 

 

سیفون

 

 

سیگار

 

 

سوسیس

 

 

سبیل

 

 

سلام

 

نوروز باستانی ایران مبارک

 

قصد توهین به هفت سین خوشگل خودمونو ندارم فقط

می خوام یه هفت سین مخوف انگیزناک اینجا بذارم

 

سوسک

 

سنگ پا

 

 

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها خواص میوه ها, :: 16:10 ::  نويسنده : hidden

خواص میوه ی گریپ فروت = Grapefruit.خواستگاه این میوه كشور چین بوده است و اكنون در شهرهای شمالی و جنوبی كشورمان كشت می شود.درخت گریپ فروت تا به ارتفاع 7 متر می رسد و گلهای آن سفید و معطر و شبیه نارنج و پرتقال است ولی بزرگتر از آن است.c و p می باشد كه این دو ویتامین در حفظ سلامت قلب و عروق بدن مؤثر می باشند.

 

 

گریپ فروت

 

گریپ فروت،میوه ای شبیه پرتقال است ولی درشت تر از آن؛و درون آن به رنگهای سفید،صورتی و قرمز پرورش می یابد و گاه به اندازه ی یك طالبی بزرگ رشد می كند

 

گریپفروتوبلاگطلایی

 

میوه ی گریپ فروت دارای پوست زرد روشن است.قسمتهایی كه از درخت گریپ فروت مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از میوه و گل.

خواص:

 

 

1.میوه ی گریپ فروت اشتها را تقویت می كند.

2.عمل هضم را آسان می كند و جریان ترشح كیسه ی صفرا را سرعت می بخشد.

3.دارای ویتامین های

4.گلهای گریپ فروت از نظر طبی خاصیت ضد تشنج و لرز را دارد و آن را دم می كنند و در موقع تب می نوشند.

5.اگر گریپ فروت را صبح ناشتا بخورند،خواص ادرار آور آن زیاد می شود و سموم را از بدن خارج می كند.

6.گریپ فروت خون را تصفیه می كند و كلیه و كبد را پاك می كند.

7.گریپ فروت ضد خونریزی بواسیر است.

8.گریپ فروت میوه ای خنك است و عطش را رفع می كند.

9.گریپ فروت برای كسانی كه موهای سرشان می شكند تجویز می شود.

10.گریپ فروت برای كسانی كه عفونت های ریوی و تب خیز دارند مفید است.

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 16:7 ::  نويسنده : hidden

خواص گردو = Walnut:

 

 

گردو

 

تو این پست برای شما از گردو و درختش می نویسم

 

در جنس گردو حدود 15 گونه ی مختلف وجود دارد که بومی نواحی مختلف نیمکره ی شمالی می باشند.گردوی معمولی،بومی منطقه ی وسیعی است که از کوه های کارپات در اروپای مرکزی شروع و به کشور کره در شرق آسیا ختم می شود. ارقام مختلف گردوی معمولی از نظر حساسیت به سرما با هم متفاوتند و از بین آنها از حساس تا مقاوم وجود دارد.اکثر ارقام تجارتی معمولا در دمای 9- درجه ی سانتیگراد به شدت صدمه می بینند و در 20- درجه کاملا خشک می شوند.درخت گردو در شرایط مناسب رشد بسیار زیادی دارد و 200 تا 300 سال عمر می کند.این گیاه در 6 – 5 سالگی به بار می نشیند و از 15 – 10 سالگی به بعد حداکثر محصول را تولید می کند.ارقام گردوها خود بارورند ولی گرده معمولا زودتر از پذیرا شدن مادگی رها می شود بنابراین در باغ باید درختان گرده زا وجود داشته باشد.گونه های مختلف گردو می توانند یکدیگر را تلقیح کنند.تکثیر گردو از طریق کشت بذر و پیوند زدن انجام می شود ولی ذر ایران اکثر درختان غیر پیوندی هستند.از یک باغ گردو در شرایط مناسب می توان تا 4 تن محصول در هکتار بدست آورد.مهمترین ارقام گردوی ایران عبارتند از:

کاغذی – نوک کلاغی – ضیاء آبادی قزوین

قسمتهایی که از درخت گردو در غذا و درمان مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:

گردو – برگ درخت – پوسته ی سبز گردو

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 16:7 ::  نويسنده : hidden

هفت سین مخوف   

 

 

سلام

 

نوروز باستانی ایران مبارک

 

قصد توهین به هفت سین خوشگل خودمونو ندارم فقط

می خوام یه هفت سین مخوف انگیزناک اینجا بذارم

 

سوسک

 

 

 

سنگ پا

 

 

 

سیرابی

 

 

سیفون

 

 

سیگار

 

 

سوسیس

 

 

سبیل

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 16:2 ::  نويسنده : hidden

بخشنامه جدید فدارسیون فوتبال به گزارشگران فوتبال : الله اکبر
پنالتی : این گل و توپ محیاست بیا تا بزنیم
آفساید : هیهات منه ذله
.........خطا : مرگ بر منافق
منطقه جریمه : محور عملیاتی
نقطه پنالتی : موقعیت شهید علی دایی
توپ به تیر دروازه میخوره : نصر من الله و فتح قریب
یارگیری من تو من : نبرد حق و باطل
حمله : تک
ضد حمله : پاتک
بازیکنان حریف : خرچنگ
توپ رو سانت کن : حاجی نقل و نبات بفرست
میریم که داشته باشیم : کربلا کربلا ما داریم میاییم
چه میکنه این بازیکن : نور بالا میزنه این اخوی
عجب گل نزنیه : بوی شهادت میده
بازوبند کاپیتانی : سربند یا زهرا
شادی بعد از گل : الله اکبر خامنه ای رهبر

و من الله توفیق
ریشخندالدین کفاشیان
سنه 1390 خورشیدی

 

 

گل

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 16:0 ::  نويسنده : hidden

حافظ در عصر جدید"!

 

* نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس

دیدم به خواب، حافظ توی صف اتوبوس!

* گفتم : سلام حافظ ! گفتا : علیک جانم

گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم

* گفتم : بگیر فالی! گفتا : نمانده حالی.

گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی

* گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟

گفتا : که می سرایم شعر سپید باری

* گفتم : ز دولت عشق ، گفتا : کودتا شد

گفتم : رقیب ، گفتا : کله پا شد

* گفتم : کجاست لیلی ؟ مشغول دلربایی؟

گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایی!

* گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟

گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز

* گفتم : بگو ز مویش، گفتا که مش نموده!

گفتم : بگو ، ز یارش، گفتا ولش نموده

* گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟

گفتا : شدید گشته، معتاد گرد و افیون

* گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟

گفتا : خریده قسطی تلویزیون به جایش!

* گفتم : بگو ، ز ساقی حالا شده چه کاره ؟

گفتا : شدست منشی در دفتر اداره

* گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنمای منزل

گفتا : که دست خود را بردار از سر دل

* گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها

گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا!

* گفتم : بگو ، ز محمل یا از کجاوه یادی

گفتا : پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی؟!

* گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقی

گفتا : که جای خود را داده به فاکس برقی!

* گفتم : بیا ز هدهد جوییم راه چاره

گفتا : به جای هدهد دیش است و ماهواره!

* گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟

گفتا : به پست داده ، آورد یا نیاورد ؟

* گفتم : بگو ، ز مشک آهوی دشت زنگی

گفتا : که ادکلن شد در شیشه های رنگی

* گفتم : سراغ داری میخانه ای حسابی ؟

گفت : آنچه بوده از دم، گشته چلوکبابی

* گفتم : بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان

گفتا : نمی هراسی از چوب پاسبانان ؟

* گفتم : شراب نابی تو دست و پا نداری ؟

گفتا : که جاش دارم و افور با نگاری

* گفتم : بلند بوده موی تو آن زمان ها

گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها

* گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتی ؟

گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی !

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 15:58 ::  نويسنده : hidden

رزم رستم و ویروس"!!! HYPERLINK "دیسک داد بگفتا به رستم که ای نیکزادپاورش

 

* کنون رزم ویروس و رستم شنو دگرها شنیدستی این هم شنو!

* که اسفندیارش یکی

* در این دیسک باشد یکی فایل ناب که بگرفتم از سایت افراسیاب

* برو سیر می کن بدین دیسک هان که هم نون و هم آب باشد در آن!

* تهمتن روان شد سوی خانه اش شتابان به دیدار رایانه اش!

* چو آمد به نزد مانیتو ورش بزد ضربه بر دکمه ی

* دگر صبر آرام و طاقت نداشت مر آن دیسک را در درایوش گذاشت

* نکرد صبر و نداد هیچ لفت یکی لیست از روت دیسکت گرفت

* در آن دیسک دیدش یکی فایل بود بزد اینتر آنجا و اجرا نمود

* کزان یک

 

دمو گشت زان پس عیان به فیلم و به موزیک و شرح و بیان!تهمتن کلافه شد و داد زد ز بخت بد خویش فریاد زد! "رایانه بود!ویروس یافت پی حذف امضای ایشان شتافت!تهمینه با شوهرش که این بار بگذشت از پل خرت!رستم به پروردگار نگیرد دگر بار دیسک از اسفندیار!

* به ناگه چنان سیستمش کرد هنگ که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

* چو رستم دگر باره ریست نمود همی کرد هنگ و همان شد که بود

*

* چو تهمینه فریاد رستم شنود بیامد که لیسانس

* بدو گفت رستم همه مشکلش وزان دیسک و برنامه ی خوشگلش!

* چو رستم بدو داد قیچی و ریش یکی بوت ایبل دیسک آورد پیش

* یکی فایل اندر آن دیسک بود برآورد و آن را اجرا نمود

* به ناگه یکی رمز

* چو ویروس را نیک بشناختش مر از بوت سکتور برانداختش

* چنین گفت

* دگر باره امّا جهالت مکن ز رایانه اصلا تو صحبت مکن!

* قسم خورد

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 15:55 ::  نويسنده : hidden

اشعار طنز ""!

 

لگد موجود است

 

 


در خانه ما ز نیک و بد چیزی نیست جز ننگی و پاره ای نمد چیزی نیست


از هر چه پزند نیست غیر از سودا وز هر چه خورند جز لگد چیزی نیست عبیدزاکانی

 

******************************

بدشانسی انوری

 

 


هر بلایی کز آسمان آید گرچه بر دیگری قضا باشد


بر زمین نارسیده می پرسد خانه انوری کجا باشد؟!

انوری

 

 

******************************

پیداست که نیست

 

 


دل ما پول کلان خواهد و پیداست که نیست در جهان نیز همان باب دل ماست که نیست


محنت و رنج نمی خواهم و پیداست که هست ثروت و گنج دلم خواهد و پیداست که نیست


گوشه خانه شبی فاطمه در دل می گفت: هوسم شوهر دارا و تواناست که نیست


در همان دم سر پل شوهر او با خود گفت: خواهش من ز خدا یک زن زیباست که نیست


فکر پوچ و دل سنگ و سر گچ بسیار است مغز آگاه و دل و دیده بیناست که نیست


ابوالقاسم حالت

 

******************************


 

در پی شوهر احمق تر

 


همسر من نه ز من دانش و دین می خواهد نه سلوک خوش و حرف نمکین می خواهد


نه خداجویی مردان خدا می طلبد نه فسون کاری شیطان لعین می خواهد


نه چو سهراب دلیر و نه چو رستم پرزور بنده را او نه چنان و نه چنین می خواهد


اسکناس صدی و پانصدی و پنجاهی صبح تا شب ز من آن ماه جبین می خواهد


هی بدین اسم که روز از نو و روزی از نو مبل نو، قالی نو، وضع نوین می خواهد


خانه عالی و ماشین گران می طلبد باغ و استخر و ده و ملک و زمین می خواهد


ز پلاتین و طلا حلقه سفارش داده است ز برلیان و ز الماس نگین می خواهد


مجلس آرایی و مهمانی و مردم داری از من بی هنر گوشه نشین می خواهد


پول آوردن و تقدیم به خانم کردن بنده را او فقط از بهر همین می خواهد گر مرتب دهمش پول،برایم به دعا عمر صدساله ز یزدان مبین می خواهد گر که پولش ندهم، مرگ مرا می طلبد وزخدا شوهر احمق از این می خواهد ابوالقاسم حالت

 

******************************


دیدار

 


من تو را نمی دیدم و به راه خود می رفتم. تو مرا دیدی و برایم دست تکان دادی من ایستادم. تو سلانه سلانه پیش آمدی و سلام مرا پاسخ گفتی. ای کسی که دیدار تو، پنج هزار تومن جریمه برای من خرج برداشت پس اقلا گواهینامه ام را پس بده.

منوچهر احترامی

 

 

******************************

زی ذی نامه



الهی! به مردان در خانه ات به آن زن ذلیلان فرزانه ات به آنان که با امر "روحی فداک" نشینند و سبزی نمایند پاک


به آنان که از بیخ و بن زی ذیند شب و روز با امر زن می زیند به آنان که مرعوب مادر زنند ز اخلاق نیکوش دم می زنند

به آن گرد گیران ایام عید وانت بار خانم به وقت خرید به آنان که در بچه داری تکند یلان عوض کردن پوشکند

به آنان که با ذوق و شوق تمام به مادر زن خود بگویند: مام به آنان که دامن رفو می کنند ز بعد رفویش اتو می کنند


به آنان که درگیر سوزن نخند گرفتار پخت و پز مطبخند به تن های مردان که از لنگه کفش چو جیغ عیالانشان شد بنفش که ما را بر این عهد کن استوار از این زن ذلیلی مکن برکنار


سعید سلیمانپور

 

******************************

چی شد؟

 

 


حلیم مش رحیم و آش رشته به جاشون این روزا پیتزا فرشته


چت و اینترنت و عقد غیابی چی شد اون عشقای داغ و برشته؟! حسن صنوبری

 

******************************

می خوردیم

 

 


دیدند که در خلوت خود می خوردیم شلاق و تشر زدند و ما هی خوردیم


دادیم تعهد که به می لب نزنیم دیگر پس از آن همیشه با نی خوردیم

پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:مقاله ها, :: 15:50 ::  نويسنده : hidden

 

مشاجره ی شاعر زن و مرد"! :
پاسخ شاعر مرد:

به ‌نام خداوند مردآفرین که بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی که از گِل مرا خلق کرد چنین عاقل و بالغ و نازنین خدایی که مردی چو من آفرید و شد نام وی احسن‌الخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد مکانی درون بهشت برین خدایی که از بس مرا خوب ساخت ندارم نیازی به لاک، همچنین رژ و ریمل و خط چشم و کرم تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست نه کار پزشک و پروتز، همین! نداده مرا عشوه و مکر و ناز نداده دم مشک من اشک و فین! مرا ساده و بی‌ریا آفرید جدا از حسادت و بی‌خشم و کین زنی از همین سادگی سود برد به من گفت از آن سیب قرمز بچین من ساده چیدم از آن تک‌ درخت و دادم به او سیب چون انگبین چو وارد نبودم به دوز و کلک من افتادم از آسمان بر زمین و البته در این مرا پند بود که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین تو حرف زنان را از آن گوش گیر و بیرون بده حرفشان را از این که زن از همان بدو پیدایشت نشسته مداوم تو را در کمین!

 

 

شاعر زن

 

به نام خدایی که زن آفرید حکیمانه امثال من آفرید خدایی که اول تو را از لجن و بعداً مرا از لجن آفرید! برای من انواع گیسو و موی برای تو قدری چمن آفرید! مرا شکل طاووس کرد و تو را شبیه بز و کرگدن آفرید!

به نام خدایی که اعجاز کرد مرا مثل آهو ختن آفرید تو را روز اول به همراه من رها در بهشت عدن آفرید ولی بعداً آمد و از روی لطف مرا بی کس و بی وطن آفرید خدایی که زیر سبیل شما بلندگو به جای دهن آفرید! وزیر و وکیل و رئیس ات نمود مرا خانه داری خفن! آفرید برای تو یک عالمه كیس خوب شراره، پری، نسترن آفرید برای من اما فقط یک نفر براد پیت من را حَسَنْ آفرید! برایم لباس عروسی کشید و عمری مرا در کفن آفرید


 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 91
بازدید کل : 55955
تعداد مطالب : 48
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1



Alternative content